لغتنامه دهخدا. نمایش تصویر. معنی. مند. پخش صوت. معنی مند. [ م َ ] (پسوند) یعنی خداوند، با کلمه ٔ دیگر ترکیب کنند و تنها مستعمل نشده چون مستمند و دردمند و روزی مند و آزمند و آه مند. (فرهنگ رشیدی ). به ...
ادامه مطلببهره مند شدن از ... کلمه یا به شیوه درست تر برابر پارسی واژه، فرهنگ سره، عبارات مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دانشنامه عمومی، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با ...
ادامه مطلبحدیث مستفیض، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و به خبری گفته می شود که راویانش زیاد بوده ولی به حد تواتر نرسد. ( ویکی فقه ) مستفید ، در اختیار گرفته ، بهره مند. مستفیض. محظوظ شدن. حظ وفایده ...
ادامه مطلبلذت بردن. لذت بردن، آروم بودن، خم شدن، استراحت کردن، عبادت کردن، خدمت کردن، خوردن، رنج بردن، زمینه ی چیزی بودن، جست و خیز، شوخی. take/find delight in something ( =enjoy something a lot ) خوش اومدن. مثلا از . . . . . خوششون ...
ادامه مطلبشناساندن چیزی به کسی ( گفتن یا به طریقی دیگر ) / سهم دادن / بهره مند ساختن / دادن. verb. [ obj] formal. 1 : to give ( something, such as a quality ) to a thing. ️ Her presence imparted a sense of importance to the meeting. ... [مشاهده متن کامل] انتقال دادن. در ...
ادامه مطلببهره مند شدن. english. 1 Law :: 1. enjoy 2. have the benefit (of) 3. obtain, acquire, or be given sth for which one must be thankful (in Persian usu followed or preceded by the …
ادامه مطلببهره مند شدن. ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند واژه ...
ادامه مطلب2. Use of solar power will benefit all mankind. 2. استفاده از نیروی خورشیدی به تمام بشریت فایده خواهد رساند. معنی و ترجمه کلمه انگلیسی benefit به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. 1 - مزیت (اسم) 2 - مراسم ...
ادامه مطلبمعادل ها در دیکشنری فارسی: بهره بردن بهرهمند شدن سود بردن فایده بردن مترادف و متضاد exploit profit damage to benefit from/by something
ادامه مطلبمعنی. بهرهمند. پخش صوت. معنی دارای بهره و نصیب؛ سودبرده؛ کسی که از چیزی یا کاری سود و بهره برده باشد. انگلیسی rewarded, blessed, profited by. عربی مكافأة المباركة المستفيد من قبل. ترکی ödüllendirildi, kutsandı ...
ادامه مطلبمنبع. واژگان مترادف و متضاد. نمایش تصویر. معنی. مستفیض شدن. پخش صوت. معنی فيض بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن. انگلیسی benefit. عربی مصلحة، مساعدة، ثبت، حفلة خيرية، ثنى، استفاد، أفاد، أبرئه، فائدة.
ادامه مطلبسهم بردن . متمتع شدن . محظوظ و بهره مند شدن : و گر دردهد یک صلای کرم عزازیل گوید نصیبی برم . سعدی (از آنندراج ). اهل معانی که سخن پرورند هر یک از این گنج نصیبی برند. خواجو. - نصیب دادن ؛ بهره دادن .
ادامه مطلبمعنی بهره مند. [ ب َ رَ / رِ م َ ] (ص مرکب ) کامیاب . متمتع و دارای حظ و نصیب . (ناظم الاطباء). برخوردار. محظوظ. بهره ور. صاحب حظ. (یادداشت بخط مؤلف ) : و از عدل و انصاف خود همگنان رابهره مند گردانید.
ادامه مطلبمعنی. تمتع. پخش صوت. معنی برخوردار شدن ، بهره مند شدن . مترادف 1- استفاده، برخورداري، بهرهوري، بهرهمندي، تلذذ 2- برخوردار شدن، بهره بردن. انگلیسی fruition, tommy. عربی إثمار، تمتع، تحقيق، استمتاع، تحقق ...
ادامه مطلبمعنی. مستفیض شدن. پخش صوت. معنی فیض بُردن ، نیکی دریافت کردن . مترادف فيض بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن. انگلیسی benefit. عربی مصلحة، مساعدة، ثبت، حفلة خيرية، ثنى، استفاد، أفاد، أبرئه، فائدة ...
ادامه مطلببهره مند شدن. ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند واژه ...
ادامه مطلبمزایا. قسمتی ، قسمتی از. نوا. بهره: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بهره" می نویسد : ( ( بهره در پهلوی در ریخت بهرک bahrag بکار می رفته است . ریختی پساوندی از بهر است . ریختی دیگر از " بهر " بَخْر است که با در ...
ادامه مطلبمعنی حظ بردن. مترادف و معادل حظ بردن: لذت بردن. کیف کردن. خوشی کردن. بهره ور شدن. بهره مند شدن. حظ موفر = بهره ی فراوان. ( مصدر ) لذت یافتن برخورداری بافتن.
ادامه مطلب(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بدون سعی و عمل از مال و نعمتی بهره مند شدن : به جامع رو و دست مفتی بگیر که ای مفتی از مفت خوردن نفیر. (دستورنامه ٔ نزاری قهستانی چ روسیه ص 70 ،یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ادامه مطلب- محظوظ شدن ؛ بهره مند شدن. تمتع بردن : لوح حافظ لوح محفوظی شود روح او از روح محظوظی شود. مولوی. محظوظ گردیدن ؛ محظوظ گشتن. محظوظ شدن : و دیگر رسایل و رقاع و فصول از انواع به مطالعه ٔ همه محظوظ گشتم.
ادامه مطلبکلمه "خوشبختی" از "خوشحال" مشتق شده است. مشتق شدن. استنتاج کردن، نتیجه گرفتن، ناشی شدن از، منتج کردن، مشتق کردن. derive = originate in = obtain = gain. 🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ...
ادامه مطلباستفاده کردن = بهره مند شدن. مفید بودن = سودمند بودن. 🔷🔶🔹🔸. @AdabSar. 🔅پالایش زبان پارسی. 🔻استفاده = بهره برداری، کاربرد، کاربری، بکارگیری، سودجویی، بهره مندی، بهره جویی، بهره گیری، بهره وری ...
ادامه مطلبعدو را بهره از تو غل و پاوند ولی را بهره از تو تاج و پرگر. دقیقی . جهان سر بسر حکمت و عبرت است چرا بهره ٔ ما همه غفلت است . فردوسی . بر این بر یکی داستان زد کسی کجا بهره بودش ز دانش بسی . فردوسی .
ادامه مطلببهره - معنی در دیکشنری آبادیس. boot, allowance, profit, return, takings, interest, portion, share.
ادامه مطلبسوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی بهره مند شدن از - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
ادامه مطلبمعانی دیگر: هوده، سودمندی، بهره مندی، فایده، سود بردن، منفعت کردن، بهره مند شدن، مفید بودن، سودمند بودن، کمک کردن، (معمولا جمع) دریافتی ماهیانه، قسط دریافتی (بابت حقوق بازنشستگی یا بیمه یا خیرات و غیره)، حراج یا نمایش ...
ادامه مطلباز چیزی بهره مند شدن،پند گرفتن،استفاده ی تجربی یا معنوی کردن ... ، دانشنامه اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول کلمات متقاطع و ابزارهایی مانند واژه ...
ادامه مطلبمعنی بهره بردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
ادامه مطلبBe into something = spoken to like and be interested in something. صاحب علقه ؛ علاقه مند. شیفته. Intrigued. بهت علاقه مند شدم میخام باهات رل بزنم. دوست داشتن و علاقه داشتن به چیزی. enthusiast. + عکس و لینک.
ادامه مطلببپرس. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی بهره مند شدن از به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
ادامه مطلببهره مند. /bahremand/. مترادف بهره مند: برخوردار، بهره ور، رستی خوار، کامیاب، متمتع، محتظی، محظوظ، مستفید، مستفیض، منتفع. متضاد بهره مند: بی بهره، محروم. معنی انگلیسی: enjoying, having a share, fortunate, [fig.] fortunate.
ادامه مطلب